او پس از سی سال کار روزنامهنگاری، با تمرکز بر روزنامهنگاری بینالمللی، اکنون تجربه سی ساله خود را با خبرنگاران همه کشورهای جهان تقسیم میکند.
حضور او در همشهری برای ما دوازده نفر دانشجوی دورههای روزنامهنگاری چند رسانهای موسسه آموزش همشهری تجربهای مغتنم بود. در این تجربه با ما شریک شوید:
دقت یعنی همه چیز
ایردیل در روز اول کلاس به صحبت دربارة موضوعاتی چون «تعریف خبر»، «استانداردهای بینالمللی خبرنویسی»، «ارزشهای خبری»، «صحت» و «بیطرفی» پرداخت، اما نکتهای که بر آن تأکید داشت «دقت» بود. به نظر او، در روزنامهنگاری، دقت مهمتر از سرعت است: «دبیر سرویس همیشه بالای سر شما ایستاده و میگوید وقت تمام است؛ عجله کن! اما شما باید همواره دقت را در اولویت قرار دهید». او ترجیح میداد به جای استفاده از واژه «عینیگرایی» از «دقت»، «انصاف» و «تعادل و بیطرفی» استفاده کند و توضیح میداد که به همین خاطر است که از میانه دهه 90 قرن بیستم در اصول اخلاق حرفهای روزنامهنگاران غربی کمتر از مفهوم عینیگرایی استفاده میشود.
خیابانگردی
نکته مهمی که او به ما آموخت ضرورت «خیابانگردی» برای روزنامهنگار واقعی بود. و در توضیح بحث نقبی زد به نوزده سالگیاش: «زمانی که اولین روزهای کار در رویترز را تجربه میکردم رئیسی داشتم که نمیگذاشت مدت زیادی در تحریریه بمانم، وقتی گزارشام را تحویل میدادم بایست به توصیة رئیس خود به خیابان میرفتم تا به این جمله عمل کرده باشم: خبرنگارها باید بیرون، در خیابانها باشند.»
تفاوتهای فرهنگی
جدا از مهارتهای روزنامهنگاری، وی به نسبت میان ویژگیهای هر جامعه با ارزشهای خبری مرسوم توجه ویژه داشت؛ به عنوان نمونه میگفت: «زمانی که مسؤول دفتر خبرگزاری رویترز در دهلی بودم، یکبار ساعت چهار صبح تلفن زنگ زد، یکی از همکارانم از دفتر مرکزی خبرگزاری در انگلستان با من تماس گرفت و با هیجان تمام گفت برخورد دو قایق روی رودخانه گنگ موجب مرگ چندین نفر شده است» غافل از اینکه هر هفته چنین اتفاقاتی در هندوستان رخ میداد. او بارها تکرار میکرد که ارزشهای خبری از زاویه دید افراد گوناگون در جوامع و فرهنگهای مختلف، متفاوت است.
فرایند نوشتن
برای نوشتن اما چند نکته را بسیار حایز اهمیت میدانست: 1- ابتدا یک داستان انتخاب کنید؛ 2- مواد لازم برای نوشتن داستان را جمع کنید. تا موادتان تکمیل نشده اقدام به نوشتن نکنید؛ 3- برای ساختار داستانتان برنامهریزی داشته باشید؛ 4- داستان را بنویسید؛ 5- هر جند بار که میتوانید آنرا تصحیح کنید.
از رمزهای موفقیت یک روزنامهنگار پرسیدن چندباره این سوال از خود است: «که چی؟» . باید در هر مرحله از کار که هستید این سوال مدنظرتان باشد: چرا این مطلب برای مخاطب مهم یا جالب است؟؛ آیا بدرد مخاطب میخورد؟، به چه سؤالی پاسخ میدهد؟ و...
و یک راز دیگر: خبری خوب است که صاف و مستقیم برود سر اصل مطلب و تمام عناصر اصلی را در خود جا داده باشد: جزییات، پیشینه، وجه انسانی (Human_interest)، رنگ و توصیف.
یک منبع اصلا کافی نیست
در این کارگاه دو هفتهای، بارها و بارها تأکید شد که خبر خوب یعنی خبر چند منبعی و با همین تأکید اصرار میکرد بر نقل قول طلایی، او میگفت: «باید صدای انسانها در خبرهایتان شنیده شود؛ اصلا خبر دربارة انسانهاست.» میگفت:« امروزه خبرنگارها با ولع به دنبال نقلقولهای طلایی میگردند. نقلقولهای کوتاه و تاثیرگذار»؛ ولی واقعا نقل قول طلایی چه ویژگیهایی دارد: «باید کوتاه و تأثیرگذار باشد، به ارزش خبر بیفزاید ، و زوایای احساسی خبر را برجسته کند.»
او یکی از مهمترین آموزههای خود را در ایران تأکید بر استفاده از نقل قولهای طلایی میدانست، نکتهای که جایش در روزنامهنگاری ما خالی است.
رنگآمیزی کنید
مدرس ما از رنگآمیزی خبر میگفت یا به بیان آشناتر، جزئیات. برای اینکه در این کار ماهر شویم به همراه متن خبر، فیلمهایی خبری را نشانمان میداد و از ما میخواست که در تنظیم خبر از جزئیاتی که در فیلم دیدهایم برای رنگآمیزی استفاده کنیم.
اطلاعات، نقلقول، بهخصوص نقلقول طلایی، پیشینه و رنگ را چهار جزء خبر میدانست و میگفت: «اجزای خبر را مثل یک فرش در هم بتنید و ببافید. هیچ فرشباف ماهری قسمتی از فرش را تماما قرمز یا تماما آبی نمیبافد. قدری آبی اینجا، قدری قرمز آنجا! چهار جزء خبر را کنار هم قرار ندهید، آنها را مانند یک فرشباف ایرانی بهکار ببرید.»
و برای این کار ایردیل تأکید میکرد: خبر شما نفس میکشد، خون دارد و جان! پس دنبال جزئیات باشید؛ خبرتان را ادیت کنید؛ خلاق باشید؛ و هر لحظه به این فکر کنید که این اطلاعات به چه درد مخاطب میخورد.»
مثل یک زمین مرغوب
ایردیل لید را بهمثابه یک تکه زمین مرغوب در بهترین جای شهر میدانست و میگفت: «روی چنین زمینی آدم آلونک نمیسازد.»
اصرار داشت که بهتر است خبرهای مهم لید سخت داشته باشند – یعنی ماجرا به زبان ساده و با پاسخ به چه کسی، چه چیزی، کجا، کی، چرا و چه طور – بیان شود.
لید در خبرهای سخت را بین 20 تا 25 کلمه میدانست؛ «یک لید 30 تا 35 کلمهای بنویسید و بعد شانهای به سر آن بکشید، یعنی هر چیزی را که کلیدی نیست حذف کنید.»
تجربههای نوشتن
مهمترین بخش کلاس، قسمت عملی آن بود که هر جلسه به موضوعی اختصاص داشت، «چهطور یک خبر فوری را پوشش دهیم؟»؛ «چهطور یک انتخاب را پوشش دهیم؟»؛ «چهطور یک خبر سریالی را پوشش دهیم؟» و... خوشبختانه این بخش مختص به ما دوازده نفر نبود، دو جلسه کار عملی در مورد پوشش یک خبر فوری برای همشهری آنلاین؛ دو جلسه تمرین پوشش آدمربایی در همشهری بینالملل و یک جلسه گفتوگوی کوتاه با تحریریه.
خارق عادت
پل کمی خارق عادت بود: با خودش حرف میزد، با در و دیوار سلام و خداحافظی میکرد، گاهی با ابزارهای کارش دعوایش میشد و خلاصه اینکه رگههایی از نامتعارف بودن با خود داشت که بسیار دلپذیر بود. او در روزهای حضورش در ایران پوسته خشک غربیاش را شکافت و به ما نشان داد که یک روزنامهنگار جهانی در هر شرایطی جویای ارتباط و آماده دوست داشتن و دوست داشته شدن است؛ او با قامت بلند و تنومند و شکم برجستهاش مهربان، خوشخلق و مسؤولیت پذیر بود.